معنی نوعی‌پارچه ابریشمی

لغت نامه دهخدا

ابریشمی

ابریشمی. [اَ ش َ] (ص نسبی) ابریشم فروش. ابریشم تاب. ابریسمی. || از ابریشم: دستمال ابریشمی. || منسوب به ابریشم.

فرهنگ فارسی هوشیار

ابریشمی

(صفت) منسوب به ابریشم. ابریشم فروش، ابریشم تاب، (اسم) (مستحدث) غلافی از لاستیک و مانند آن که برای حفظ از سرایت امراض مقاربتی آلت رجولیت را بدان پوشانند کاپوت. یا دستمال ابریشمی. دستمال بافته از ابریشم.

فرهنگ عمید

ابریشمی

آنچه از ابریشم بافته یا ساخته شده باشد،
(اسم، صفت نسبی) ابریشم‌فروش،
مانند ابریشم، نرم،
(اسم) (پزشکی) = کاپوت

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

پارچه ابریشمی

قناویز

حریر

دیبا


بافته ابریشمی

سیفور-لالس

معادل ابجد

نوعی‌پارچه ابریشمی

910

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری